ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

روياي زندگي مامان و بابا

سال نو آرزوهای خوب

سلام خوشگل بابا امسال سال کاملاً متفاوتی رو شروع کردیم یه سال سه نفره پارسال این موقع تو هنوز یه وجود مستقل نبودی اما ماشالله الان یه دختر بامزه، خوشگل و البته یه کم لوسی اگه مشکلی پیش نیاد ( دعا کن دخترم) شاید خیلی زود آخرین روزهای کاری مامان برسه و اون وقت تو می مونی و مامانت البته باید قول بدی دو نفری بر علیه من نقشه نکشین امیدوارم امسال پر از خبرهای خوب و عالی باشه توکل بر خدا
26 فروردين 1392

عسکای مسافرت نوروز 92

  آخرین ساعت های سال 91   عسک بعد از سال تحویل توی مشهد اردهال   الهی فدای پوف کردنت بشم   اینجا عمه نجمه روسریشو کرده سرت ..............فدای چشمای شیطونت بشم   عسکای ترانه توی دشت و دمن   فدای تو با اون پستونک خوردنت     ترانه در حال دزدی خودکار از توی جیب عمو حمید     ترانه توی باغ فین     همیشه وقتی پستونک میبینی خودتو پرت میکتی سمتش و دهنتو باز میکنی   اینجا خوابت میاد و خیلی خوش اخلاق...
17 فروردين 1392

يك كوچولو حسرت

ترانه خانمم دوست داشتم امسال كه سال اول زندگيته توي خونه خودمون برات سفره هفت سين بندازم و ازت عكس بگيرم .........سعي هم كردم برنامه رو اينجوري بچينم ولي نشد.............چون بابايي به مامان جون فاطمه اينا قول داده بود كه سال تحويلو ميريم پيششون....... ولي كلي ناراحتم كه چرا شما اولين سال نو زندگيتو كنار سفره هفت سين  عسك نداريييييييي  
17 فروردين 1392

سال جديد

سلام ترانه كوچولو موچولوي خودم خوبي؟ البته كلي تو اين مدت بزرگ شديااااااا نميدونم از كجا شروع كنم. خوب بي مقدمه از يك جا شروع ميكنم ببينم تا كجا پيش ميره.... روز 29 اسفند بعد از پيچيدن وسايل و مرتب كردن خونه حدوداي ظهر راه افتاديم بريم سمت قم . من و بابايي هيچ چي خريد عيد نكرده بوديم البته من خيلي به خريد براي عيد اعتقاد ندارم ولي اگر چيزي لازم داشته باشيم كه نميشه نخريد.  من كفش و شلوار لازم داشتم و بابايي هم همينطور. همون شب و فرداش خريدامونو كرديم و روز 30 اسفند قبل از ظهر راه افتاديم كه بريم پيش مامان جون فاطمه اينا.. سال تحويلو رفتيم زيارتگاه امامزاده علي بن  محمد باقر عليه السلام توي مشهد اردهال و اونجا كلي براي سلامتي و ...
17 فروردين 1392
1